فروغ فرخ زاد| Forog Farrokhzad

کانون هواداران شادروان: فروغ فرخزاد

فروغ فرخ زاد| Forog Farrokhzad

کانون هواداران شادروان: فروغ فرخزاد

نامه ی فروغ به مجله ی امید ایران

متن زیر ، متن نامه ای است که فروغ فرخزاد به علی اکبر صفی پور مدیریت هفته نامه ی امید ایران نوشته است. این نامه در شماره ی 33 این مجله منتشر شده بود.


«آقای صفی پور در اولین مرحله آرزویم این است که شما را با مطالعه نامه طولانیم خسته نکنم.
من عادت ندارم زیاد حاشیه بروم و حتی تعارفات معمولی را هم بلد نیستم.و به همین علت منظورم را بدون هیچ تشریفات بیان می کنم.من در دی ماه سال 1313 در تهران متولد شده ام.حالا 20 سال دارم.راجع به پدر و مادر و میزان تحصیلاتم بهتر است صحبتی نشود.شاید پدرم از اینکه دختر پررو و خودسری مثل من دارد خشنود نباشد.یک سال است که به طور مداوم شعر می گویم.پیش از آن مطالعه می کردم و می توانم بگویم که بیشتر از همه ی روزهای عمرم کتابهای مفید و سودمند خوانده ام وسه سال است که اصولاً شاعر شده ام یعنی روحیه شاعرانه پیدا کرده ام.

متن زیر ، متن نامه ای است که فروغ فرخزاد به علی اکبر صفی پور مدیریت هفته نامه ی امید ایران نوشته است. این نامه در شماره ی 33 این مجله منتشر شده بود.


«آقای صفی پور در اولین مرحله آرزویم این است که شما را با مطالعه نامه طولانیم خسته نکنم.
من عادت ندارم زیاد حاشیه بروم و حتی تعارفات معمولی را هم بلد نیستم.و به همین علت منظورم را بدون هیچ تشریفات بیان می کنم.من در دی ماه سال 1313 در تهران متولد شده ام.حالا 20 سال دارم.راجع به پدر و مادر و میزان تحصیلاتم بهتر است صحبتی نشود.شاید پدرم از اینکه دختر پررو و خودسری مثل من دارد خشنود نباشد.یک سال است که به طور مداوم شعر می گویم.پیش از آن مطالعه می کردم و می توانم بگویم که بیشتر از همه ی روزهای عمرم کتابهای مفید و سودمند خوانده ام وسه سال است که اصولاً شاعر شده ام یعنی روحیه شاعرانه پیدا کرده ام.
راجع به راهی که در شعر انتخاب کرده ام و اصولاً نظرم راجع به شعر:
به نظر من شعر شعله ای از احساس است و تنها چیزی است که مرا در هر حال که باشم به یک دنیای رؤیایی و زیبا ببرد.یک شعر وقتی زیباست که شاعر تمام هیجانات و النهایات روح و جسم خود را در آن منعکس کرده باشد.من عقیده دارم که هر احساسی را بدون قید و شرط باید بیان کرد.اصولاً برای هنر نمی توان حدی قائل شد و اگر جز این باشد هنر روح اصلی خود را از دست می دهد.روی همین طرز فکر شعر می گویم.برای من که یک زن هستم خیلی مشکل است که بتوانم در این محیط فاسد در همین حال وجهه خودم را حفظ کنم.من زندگی خودم را وقف هنرم و حتی می توانم بگویم فدای هنرم کرده ام.من زندگی را برای هنرم می خواهم.می دانم این راهی که من می روم در محیط فعلی و اجتماع فعلی خیلی سروصدا تولید کرده و مخالفین زیادی برای خودم درست کرده ام.ولی من عقیده دارم بالاخره باید سدها شکسته شود .یک نفر باید این راه را می رفت و من چون در خودم این شهامت و گذشت را می بینم پیش قدم شدم.تنها نیرویی که پیوسته مرا امیدواری می دهد تشویق مردم روشنفکر و هنرمندان واقعی این کشور است.من از آن مردم زاهد نمایی که همه کار می کنند و باز هم دم از تهذیب اخلاق می زنند بیزارم و به علاوه من انتقاد صحیح را با کمال میل قبول می کنم،نه انتقادی که از روی نهایت خودپرستی و ظاهرسازی و فقط به منظور از میان به در بردن طرف و بدنام کردن او می شود .می دانم که خیلی صحبت ها راجع به من می شود،می دانم که خیلی اشعار مرا تعبیر و تفسیر می کنند و حتی برای بدنام کردن من برای اشعارم جواب می سازند تا به مردم وانمود کنند که من برای شخص معینی شعر می گویم.ولی با همه ی اینها از میدان در نمی روم،من شکست نمی خورم و همه چیز را در نهایت خونسردی تحمل می کنم همانطور که تا به حال تحمل کرده ام.چند وقت پیش در یکی از مجلات معروف انتقادی راجع به اشعارم خواندم که میل دارم عیناً جواب مرا راجع به آن انتقاد در مجله تان منعکس کنید .اولاً شخصی که انتقاد کرده بود اینقدر شهامت نداشت که منظور خودش را صریحاً بیان کند بلکه در لفافه چیزهایی گفته بود،من از این انتقاد خنده ام گرفت و یاد این شعر معروف افتادم:
شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی
هر لحظه به دام دگری پا بستی
گفتا شیخآ هر آنچه گویی هستم
اما تو چنانکه می نمایی هستی؟
بدیهی است که من به اینگونه انتقادات توجهی ندارم و خوشبختم از اینکه همه ی....من از این نوع هستند.من عقیده دارم که یک قطعه شهر باید مثل یک جام شراب انسان را داغ کند و همه ی کوششم در این راه مصروف می شود و سعی می کنم اشعارم در حین سادگی همین اثر را روی خواننده بگذارد.
در مورد نویسندگان و شعرایی که می پسندم:
در میان شعرای ایرانی معاصر فریدون توللی را استاد خودم می دانم و به اشعار نادر نادرپور و فریدون مشیری بی اندازه علاقمندم و به آنها ایمان دارم. در اشعار فریدون مشیری لطف و رقتش را می پسندم و در اشعار نادرپور، قدرت تجسم و هنر توصیف و تشبیهات و استعارات بدیعی که به کار می برد، از نظر من ممتاز و استادانه است. از شعرای خارجی، شارل بودلر، شاعر فرانسوی را از روی ترجمه هایی که از اشعار او در مجلات چاپ شده می شناسم و می پسندم و به کنتس دونوای هم ارادت دارم چون مکتبم را به مکتب او نزدیک می بینم. اما تنها کتابی که هیچ وقت از خواندنش سیر نمی شوم، ترانه های بیلیتیس است. من بلیتس(...)یا خیالی را خیلی دوست دارم و او برای من مظهر همه چیز است. از نویسندگان خارجی، آندره ژید فرانسوی و امیل زولا را ترجیح می دهم موزیک دوست دارم و موسیقی ایرانی را به موسیقی کلاسیک و اروپایی ترجیح می دهم. موسیقی ایرانی را از لحاظ(...) و اندوهی که دارد دوست دارم .من اصولا اندوه را دوست دارم و از رنج لذت می برم.
بعد از موزیک به سینما علاقه دارم ولی متأسفانه در شهری که فعلا زندگی می کنم، از نعمت دیدن فیلم خوب همیشه محرومم. بیش از همه چیز و بالاتر از همه چیز به هنرم و بعد پسرم علاقه دارم و آرزویم این است که پسرم وقتس که بزرگ شد یک شاعر و یا یک نویسنده شود.
آرزوهایم:
بزرگترین آرزوی من این است که یک هنرمند واقعی باشم و همیشه سعی می کنم باین آرزو برسم و چون کتاب را زیاد دوست دارم باز هم آرزویم این است که یک کتابخانه ی بزرگ داشته باشم. آرزویم این است که سطح فرهنگ مملکت بالا برود و مردم هنر و ارزش حقیقی آن را درک کنند و آنقدر فهمیده و روشنفکر بشوند که دیگر به تحریک زاهد نماها تسلیم نشوند و به آن ها اجازه ندهند در کاری را که صلاحیت ندارند، قضاوت کنند. آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آن ها با مردان است. من به رنج هایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بی عدالتی های مردان می برند، کاملا واقفم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آن ها به کار می برم. آرزوی من ایجاد یک محیط مساعد برای فعالیت های علمی و هنری و اجتماعی بانوان است. آرزو دارم مردان ایرانی از خود پرستی دست بکشند و به زن ها اجازه دهند تا استعداد و ذوق خودشان را ظاهر سازند. آرزوی من موفقیت شما در کارهای مطبوعاتی و خدمت به مردم است آقای صفی پور
اهواز - 12 دی1334- فروغ فرخزاد » 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد