فروغ فرخ زاد| Forog Farrokhzad

کانون هواداران شادروان: فروغ فرخزاد

فروغ فرخ زاد| Forog Farrokhzad

کانون هواداران شادروان: فروغ فرخزاد

شب...


در حباب کوچک
روشنایی خود را می فرسود
ناگهان پنجره پر شد از شب

شب سرشار از انبوه صداهای تهی
شب مسموم از هرم زهر آلود تنفس ها
شب ...
گوش دادم
در خیابان وحشت زده تاریک
یک نفر گویی قلبش را مثل حجمی فاسد
زیر پا له کرد
در خیابان وحشت زده تاریک
یک ستاره ترکید
گوش دادم ...
نبضم از طغیان خون متورم بود
و تنم ...
تنم از وسوسه
متلاشی گشتن
روی خطهای کج و معوج سقف
چشم خود را دیدم
چون رطیلی سنگین
خشک میشد در کف ‚ در زردی در خفقان
داشتم با همه جنبش هایم
مثل آبی راکد
ته نشین می شدم آرام آرام
داشتم
لرد می بستم در گودالم
گوش دادم
گوش دادم به همه زندگیم
موش منفوری در حفره خود
یک سرود زشت مهمل را
با وقاحت می خواند
جیر جیری سمج و نامفهوم
لحظه ای فانی را چرخ زنان می پیمود
و روان می شد بر سطح فراموشی
آه من پر بودم از شهوت ‚ شهوت مرگ
هر دو پستانم از احساسی سرسام آور تیر کشید
آه
من به یاد آوردم
اولین روز بلوغم را
که همه اندامم
باز میشد در بهتی معصوم
تا بیامرزد با آن مبهم آن گنگ آن نامعلوم
در حباب کوچک
روشنایی خود را
در خطی لرزان خمیازه کشید

‏Photo: دریافت............تولدی دیگر 
1342 شمسی

در حباب کوچک 
روشنایی خود را می فرسود 
ناگهان پنجره پر شد از شب 
شب سرشار از انبوه صداهای تهی 
شب مسموم از هرم زهر آلود تنفس ها 
شب ...
گوش دادم
در خیابان وحشت زده تاریک 
یک نفر گویی قلبش را مثل حجمی فاسد
زیر پا له کرد
در خیابان وحشت زده تاریک 
یک ستاره ترکید 
گوش دادم ...
نبضم از طغیان خون متورم بود 
و تنم ...
تنم از وسوسه 
متلاشی گشتن 
روی خطهای کج و معوج سقف 
چشم خود را دیدم 
چون رطیلی سنگین 
خشک میشد در کف ‚ در زردی در خفقان 
داشتم با همه جنبش هایم
مثل آبی راکد 
ته نشین می شدم آرام آرام
داشتم
لرد می بستم در گودالم
گوش دادم
گوش دادم به همه زندگیم
موش منفوری در حفره خود 
یک سرود زشت مهمل را 
با وقاحت می خواند 
جیر جیری سمج و نامفهوم 
لحظه ای فانی را چرخ زنان می پیمود 
و روان می شد بر سطح فراموشی
آه من پر بودم از شهوت  ‚ شهوت مرگ 
هر دو پستانم از احساسی سرسام آور تیر کشید 
آه 
من به یاد آوردم
اولین روز بلوغم را 
که همه اندامم 
باز میشد در بهتی معصوم 
تا بیامرزد با آن مبهم آن گنگ آن نامعلوم 
در حباب کوچک 
روشنایی خود را 
در خطی لرزان خمیازه کشید‏
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد