فروغ فرخ زاد| Forog Farrokhzad

کانون هواداران شادروان: فروغ فرخزاد

فروغ فرخ زاد| Forog Farrokhzad

کانون هواداران شادروان: فروغ فرخزاد

اسیر

‏Photo: اسیر........... اسیر
1331 شمسی

تو را می خواهم و دانم که هرگز 
 به کام دل در آغوشت نگیرم 
تویی آن آسمان صاف و روشن 
من این کنج قفس مرغی اسیرم 
ز پشت میله های سرد تیره 
نگاه حسرتم حیران به رویت 
در این فکرم که دستی پیش آید 
و من ناگه گشایم پر به سویت 
در این فکرم که در یک لحظه غفلت 
 از این زندان خاموش پر بگیرم 
به چشم مرد زندانبان بخندم 
کنارت زندگی از سر بگیرم 
در این فکرم من و دانم که هرگز
مرا یارای رفتن زین قفس نیست 
اگر هم مرد زندانبان بخواهد 
 دگر از بهر پروازم نفس نیست 
ز پشت میله ها هر صبح روشن 
 نگاه کودکی خندد به رویم 
چو من سر می کنم آواز شادی
 لبش با بوسه می آید به سویم
 اگر ای آسمان خواهم که یک روز
 از این زندان خامش پر بگیرم 
 به چشم کودک گریان چه گویم 
ز من بگذر که من مرغی اسیرم 
من آن شمعم که با سوز دل خویش 
 فروزان می کنم ویرانه ای را 
اگر خواهم که خاموشی گزینم 
پریشان می کنم کاشانه ای را‏
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد