فروغ فرخ زاد| Forog Farrokhzad

کانون هواداران شادروان: فروغ فرخزاد

فروغ فرخ زاد| Forog Farrokhzad

کانون هواداران شادروان: فروغ فرخزاد

گورستان ظهیرالدوله و سیل مراجعینش....

با سلام و درود.... 

 

مدتها بود گورستان ظهیرالدوله بسته بود ویا پنجشنبه ها باز بود و خلاصه معلوم نبود کی باز است.خوشبختانه جدیدا" از سوی هیات مدیره آن اعلام شده که علاقمندان روزهای پنجشنبه و جمعه از ساعت 10 صبح تا 4 عصر مجازند به این مکان مراجعه نمایند. من شخصا" خیلی خوشحال شدم و روز پنجشنبه گذشته در ساعت 10 جلوی درب گورستان فوق حاضر شدم . غیراز من چند زن و مرد دیگرهم آمده بودند .... دقیقا" (مثل بانکها) راس ساعت 10 درب آرامگاه باز شد. 

 

اینرا هم بگویم که تمیزترین سنگ قبر و پربازدیدترین آن متعلق به "فروغ فرخ زاد" است که دائما" بازدید کننده دارد....خدایش بیامرزد....

فیلم های سه گانه آقای ناصر صفاریان درباره فروغ

segane forog 

 


 

با عرض سلام. 

دوستان بسیاری تقاضای لینک دانلود فیلمهای فوق را داشتند که در همینجا اعلام میکنیم در سایت یوتیوب همه فیلمهای فوق وجود دارد.با کمی جستجو میتوانید بیابید. 


 

منبع عکس فوق: سایت رسمی آقای صفاریان   www.saffarian.ws

نامه ی فروغ به مجله ی امید ایران

متن زیر ، متن نامه ای است که فروغ فرخزاد به علی اکبر صفی پور مدیریت هفته نامه ی امید ایران نوشته است. این نامه در شماره ی 33 این مجله منتشر شده بود.


«آقای صفی پور در اولین مرحله آرزویم این است که شما را با مطالعه نامه طولانیم خسته نکنم.
من عادت ندارم زیاد حاشیه بروم و حتی تعارفات معمولی را هم بلد نیستم.و به همین علت منظورم را بدون هیچ تشریفات بیان می کنم.من در دی ماه سال 1313 در تهران متولد شده ام.حالا 20 سال دارم.راجع به پدر و مادر و میزان تحصیلاتم بهتر است صحبتی نشود.شاید پدرم از اینکه دختر پررو و خودسری مثل من دارد خشنود نباشد.یک سال است که به طور مداوم شعر می گویم.پیش از آن مطالعه می کردم و می توانم بگویم که بیشتر از همه ی روزهای عمرم کتابهای مفید و سودمند خوانده ام وسه سال است که اصولاً شاعر شده ام یعنی روحیه شاعرانه پیدا کرده ام.

ادامه مطلب ...

گفت وگویی با فریدون فرخزاد در باره فروغ فرخزاد

آن پری زاد شعر

کیهان ، شماره ۷۶۶۹ پنج شنبه ۲۴ بهمن ماه ۱٣۴۷


خنده‌های فروغ را کم دیده‌ام و افسردگی‌هایش را فراوان .گریه‌هایش بسیار بود و نمی‌دانید چه میلی به جدایی داشت.در همین حال و زمان بود که شعر (( اکنون منم زنی تنها )) را سرود. تنهایی فروغ ، گاه به عزلتی عمیق می‌انجامید. وبه آنجا که روزها در خانه می‌نشست و حتی در به روی نزدیک ترین دوستان و کسانش می‌بست .
این اواخر، به گل‌ها، هوا، خورشید، گنجشگ‌ها و بچه‌ها علاقه‌ی عجیبی پیدا کرده بود و انگار که همه‌ی وجودش لطافت شده بود ـ لطافت و دریافت. 

 

ادامه مطلب ...