جوانان عصر آخرالزمان پیرترین جوانان تاریخند . یکی بدان دلیل که در پایان تاریخ بدنیا آمده اند و عمرشان به اندازه کل تاریخ است . و دوم اینکه از کودکی تنها می شوند و تنهائی از مختصات پیری است .
جوانان عصر آخرالزمان کمترین مهلت را برای انتخاب دارند و اندک مکشی آنان را با جریانات دجالی دوران می برد و هلاک می سازد .
جوانان آخرالزمان در برزخند زیرا در عصر انهدام سنت ها و حاکمیت ضد ارزش زیست می کنند و با همه پیری تاریخی خود، بی ریشه و سرگردان و پوچند .
جوانان آخرالزمان در قحطی عاطفه و محبت هستند زیرا والدینشان هرگز مجال و حال رابطه ای قلبی با فرزندان خود را ندارند . و لذا به دام عشق ها و جلوه های ویژه سینمائی و کامپیوتری می افتند و قربانی می شوند . این قحطی می تواند آنان را مبدل به بزرگترین مولدان عشق نماید همانطور که اکثر انبیای الهی یتیم بوده و خود به مقام پدریت و مادریت بشر رسیدند . و جوانان این دوران بالقوه دارای چنین قدرت معنوی می باشند .
جوانان آخرالزمان مرفه ترین و کام یافته ترین جوانان تاریخند .این وضع ویژه هم می تواند هلاکتگاه این نسل باشد و هرگز مجال جدیت و معنویت و تعمق را پدید نیاورد و هم می تواند بسرعت پایان ارزشهای مادی را آشکار سازد و آنان را براستی در وضع واقعی خودشان یعنی پایان تاریخ قرار دهد و از مادیت تاریخ فراسو برد و مقیم آخرت سازد .
آنچه را که جوانان قدیم در طی چهل سال می یافتند جوانان آخرالزمان تا بیست سالگی می یابند و زان پس امکان انتخابی برتر و معنوی تر دارند اگر پیشاپیش هلاک نشوند .
آدمی به امید رسیدن به آرزوهایش زنده است و تلاش می کند . جوانان آخرالزمان بسیار سریعتر به آرزوهای مادی خود می رسند و لذا خیلی زود به پوچی و انفعال می رسند و این همان خطر انحطاط آنهاست اگر در غایت مادیت جهان راهی بسوی معنا نیابند .
-
جوانان آخرالزمان بدبخت ترین خوشبختهای تاریخند.
.
استاد علی اکبر خانجانی
دایره المعارف عرفانی – جلد دوم – صفحه ۴۱
جوانان عصر آخرالزمان پیرترین جوانان تاریخند . یکی بدان دلیل که در پایان تاریخ بدنیا آمده اند و عمرشان به اندازه کل تاریخ است . و دوم اینکه از کودکی تنها می شوند و تنهائی از مختصات پیری است .
جوانان عصر آخرالزمان کمترین مهلت را برای انتخاب دارند و اندک مکشی آنان را با جریانات دجالی دوران می برد و هلاک می سازد .
جوانان آخرالزمان در برزخند زیرا در عصر انهدام سنت ها و حاکمیت ضد ارزش زیست می کنند و با همه پیری تاریخی خود، بی ریشه و سرگردان و پوچند .
جوانان آخرالزمان در قحطی عاطفه و محبت هستند زیرا والدینشان هرگز مجال و حال رابطه ای قلبی با فرزندان خود را ندارند . و لذا به دام عشق ها و جلوه های ویژه سینمائی و کامپیوتری می افتند و قربانی می شوند . این قحطی می تواند آنان را مبدل به بزرگترین مولدان عشق نماید همانطور که اکثر انبیای الهی یتیم بوده و خود به مقام پدریت و مادریت بشر رسیدند . و جوانان این دوران بالقوه دارای چنین قدرت معنوی می باشند .
جوانان آخرالزمان مرفه ترین و کام یافته ترین جوانان تاریخند .این وضع ویژه هم می تواند هلاکتگاه این نسل باشد و هرگز مجال جدیت و معنویت و تعمق را پدید نیاورد و هم می تواند بسرعت پایان ارزشهای مادی را آشکار سازد و آنان را براستی در وضع واقعی خودشان یعنی پایان تاریخ قرار دهد و از مادیت تاریخ فراسو برد و مقیم آخرت سازد .
آنچه را که جوانان قدیم در طی چهل سال می یافتند جوانان آخرالزمان تا بیست سالگی می یابند و زان پس امکان انتخابی برتر و معنوی تر دارند اگر پیشاپیش هلاک نشوند .
آدمی به امید رسیدن به آرزوهایش زنده است و تلاش می کند . جوانان آخرالزمان بسیار سریعتر به آرزوهای مادی خود می رسند و لذا خیلی زود به پوچی و انفعال می رسند و این همان خطر انحطاط آنهاست اگر در غایت مادیت جهان راهی بسوی معنا نیابند .
-
جوانان آخرالزمان بدبخت ترین خوشبختهای تاریخند.
.
استاد علی اکبر خانجانی
دایره المعارف عرفانی – جلد دوم – صفحه ۴۱
-----------------------------------------------------------
کتاب آخرالزمان خانواده " تمدن بچه ننه " تالیف استاد علی اکبر خانجانی در اینترنت منتشر شده است.
دانلود رایگان است.