دانشگاه منچستر | |||||||
تاثیر ماندگار آثار فروغ فرخزاد بر ادبیات معاصر ایران به گفته بسیاری انکارناپذیر و به باور برخی ممتد و در جریان است. نگاهی به آثار فروغ فرخزاد، تاثیر او بر ادبیات ایران و جهان و نیز جهانی شدن کار و آثار او، محور موضوعات مطرح شده در کنفرانس دو روزه ای در دانشگاه منچستر بریتانیا بود. به گفته نسرین رحیمیه یکی از برگزار کنندگان این کنفرانس، بررسی تازه ای از آثار این شاعر ایرانی هدف این کنفرانس بود. بویژه که در چهار دهه ای که از مرگ فروغ می گذرد، نویسندگان زیادی بویژه زنان مهاجر ایرانی در امریکا، نقش این شاعر را در آثارشان بسیار مهم می دانند اگرچه که برخی از آنان تسلطی بر زبان فارسی ندارند. در این کنفرانس صاحب نظران و کارشناسان ایرانی و غیر ایرانی مقالاتی ارائه کردند. به باور برخی سخنرانان آنچه در مورد شاعری چون فروغ مهم است، حضور ممتد او او در عرصه ادبیات است، اگرچه چهل سال از مرگش می گذرد. دکتر نیما مینا استاد دانشگاه پژوهشهای شرق و افریقایی دانشگاه لندن گفت: "شاید هنوز هم تازه هایی از فروغ در راه است". اشاره آقای مینا به کتاب "مرگ من روزی ..." بود، ترجمه فروغ از اشعار شاعران آلمانی در نیمه اول قرن بیستم که سی و سه سال بعد از مرگش توسط خواهرش پوران به چاپ رسید. منع |
بررسی آثار فروغ فرخزاد در دانشگاه منچستر | ||||||||||||||||
تاثیر ماندگار آثار فروغ فرخزاد بر ادبیات معاصر ایران به گفته بسیاری انکارناپذیر و به باور برخی ممتد و در جریان است. نگاهی به آثار فروغ فرخزاد، تاثیر او بر ادبیات ایران و جهان و نیز جهانی شدن کار و آثار او، محور موضوعات مطرح شده در کنفرانس دو روزه ای در دانشگاه منچستر بریتانیا بود. به گفته نسرین رحیمیه یکی از برگزار کنندگان این کنفرانس، بررسی تازه ای از آثار این شاعر ایرانی هدف این کنفرانس بود. بویژه که در چهار دهه ای که از مرگ فروغ می گذرد، نویسندگان زیادی بویژه زنان مهاجر ایرانی در امریکا، نقش این شاعر را در آثارشان بسیار مهم می دانند اگرچه که برخی از آنان تسلطی بر زبان فارسی ندارند. در این کنفرانس صاحب نظران و کارشناسان ایرانی و غیر ایرانی مقالاتی ارائه کردند. به باور برخی سخنرانان آنچه در مورد شاعری چون فروغ مهم است، حضور ممتد او او در عرصه ادبیات است، اگرچه چهل سال از مرگش می گذرد. دکتر نیما مینا استاد دانشگاه پژوهشهای شرق و افریقایی دانشگاه لندن گفت: "شاید هنوز هم تازه هایی از فروغ در راه است". اشاره آقای مینا به کتاب "مرگ من روزی ..." بود، ترجمه فروغ از اشعار شاعران آلمانی در نیمه اول قرن بیستم که سی و سه سال بعد از مرگش توسط خواهرش پوران به چاپ رسید. نیما مینا در تایید این که این ترجمه ها توسط خود فروغ فرخزاد انجام شده باشد می گوید "علاوه بر این که دستنوشته های فروغ از این ترجمه ها، در اختیار خواهرش است و وجود دارد، فروغ از راه ترجمه می خواسته زبان آلمانی یاد بگیرد و دلیل این که این اشعار را او ترجمه کرده این است که بر اساس این اشعار و الهام از آنها، شعری گفته که در مجموعه "عصیان" آمده است." به گفته این استاد دانشگاه تاثیر فروغ هنوز ادامه دارد چون بر روی آثارش تحقیق و اشعارش ترجمه می شود و به این ترتیب در فرهنگهای دیگر مخاطب پیدا می کند و مخاطب تازه پویایی تازه اشعار فروغ را در بر دارد. در بعد جهانی شدن آثار فروغ، به اهمیت ترجمه و ارائه مناسب اشعار او به خوانندگانی در خارج از مرزهای ایران پرداخته شد. دکتر مه قانون پرور با اشاره به لزوم ترجمه درست و کامل متن اشعار، مثالهایی را مطرح کرد که با ترجمه اشتباه و نادرست مفهوم اشعار فروغ فرخزاد را تغییر داده اند و به چند ترجمه از "همه هستی من آیه تاریکی است" (بخشی از یکی از اشعار فروغ) اشاره کرد که برخی از ترجمه ها با خنده حضار مواجه شد.
سخنران دیگری به نام شعله ولپه که شاعری است ایرانی، در امریکا بزرگ شده و به انگلیسی شعر می گوید، در مقابل به برداشت و ترجمه آزاد و موزون از شعر فروغ اعتقاد داشت. او در تائید گفته های خود به وزن و موسیقی اشعار او اشاره کرد و نمونه ای از ترجمه خود از شعر این شاعر ایرانی را به زبان انگلیسی خواند که با نظر متفاوت دیگر اساتید دانشگاه رو برو شد. خانم ولپه در پاسخ گفت "من استاد دانشگاه نیستم. من شاعرم و شعر را برای این که خواننده شعر بخواند، باید به شعر برگردانم تا موزون باشد حتی اگر عینا واژگان خود شاعر را بکار نبرم." فروغ شاعر فردا از دیگر مباحث مطرح شده در این کنفرانس سخنرانی دکتر سیروس شمیسا بود که فروغ را شاعری معرفی کرد که "بخشی از اشعارش پیش بینی وقایعی بوده که بعد ها اتفاق افتاد و در روزی که او شعرش را نوشته بود، هیچ نشانه ای از این موارد وجود نداشت. مثل وقتی که می گوید: "صدای تکه تکه شدن می آید ....و قلب باغچه ورم کرده است" و ما در آن موقع نمی فهمیدیم که او چه می گوید اما اینها منجر شد به انقلاب در ایران در سال ۵۷. حال باید تجزیه تحلیل کنیم که فروغ چطور این پیش بینی ها را کرد؟ یکی اینکه باید دید آیا دیدگاه مذهبی و باور به ظهور امام زمان اساس این گونه پیش بینی ها بوده یا دلیل دیگری دارد؟" " من خواب دیده ام که کسی می آید سیروس شمسشا افزود: "من به این نتیجه رسیده ام که فروغ با یک حس پیش از وقوع و با مطالعه ای که بر طبقات مختلف جامعه خود داشت، تضادی را می دید و فکر می کرد که این وضع استوار نیست، گروههای مذهبی ناراضی بودند، گروههای روشنفکر ناراضی بودند و او حس می کرد که این وضع به جایی بحرانی می رسد. اما این را دوست نداشت و از این روست که می گوید: " و فکر می کنم اینجاست که شاعر می گوید قبل از این که دیر شود "باغچه" را به بیمارستان ببریم و نگذاریم باغچه از بین برود و "باغچه" سمبل جامعه ایرانی است. می بیند که " و ذهن باغچه آرام آرام از خاطرات سبز تهی می شود...".در آن دوران این یک صدای منفرد بود که می گفت می شود با اصلاحاتی کار را به زیر و رو شدن نکشید. در آن جا به تیپ های مختلفی اشاره می کند مثلا برادرش که به فلسفه معتاد است "شفای باغچه را در انهدام باغچه می داند". این ها تیپ های اجتماعی اند اما شاعر فکر می کند که می توان با زیر و رو نکردن جامعه، اجتماع را درمان کرد و باغچه را به بیمارستان برد و این زیباست."
اما همایون کاتوزیان استاد دانشگاه آکسفورد می گوید: "باید تفاوتی بین پیش بینی که یک امر علمی است و پیش گویی که بیشتر مفهومی مذهبی و عرفانی قایل شد. باور نمی کنم که فروغ فرخزاد در آثارش پیش گویی کرده باشد، نزدیک ترین شعر او که این فکر را تقویت می کند که او پیش گویی کرده، آن شعری است که شبیه سفر مکاشفه یوحناست. (اشاره به شعر کسی می آید کسی که مثل هیچ کس نیست....) این جور چیزها در آثار قدیمی آن منطقه خاورمیانه و در زبانهای عبری و عربی و فارسی زیاد بوده و الگوهای فراوانی هم هست. گفتن شعری در این زمینه چیز تازه ای نیست. دیگر این که اینها بیشتر بر می گردد به این که در این شعرِ به خصوص، بیشتر هدف ذهنی خود فروغ مد نظر است و آن مسیحای خود شاعر است تا یک مسیحای اجتماعی. او گفت: "از طرف دیگر من موافق نیستم که ما برگردیم و حوادث بعدی یا امروز جامعه ایران را ربط بدهیم به اشعاری که پبشتر نوشته شده اند. شما تقریبا با هر نوشته ای می توانید این کار را بکنید و در آن چیزی پیدا کنید که بیست سال بعد که اتفاقی افتاد، بگویید بله این پیش گویی آن است. ولی خوب نظر پیش گویی هم بهر حال نظری است و غیر ممکن نیست." یکی از موضوعات دیگر مطرح شده در این کنفرانس تاثیر مردان زندگی فروغ بر رشد و روند فکری او بود. سیروس شمیسا با تاکید بر نقشی که ابراهیم گلستان بر فروغ داشته گفت او آن تاثیری را بر فروغ گذاشته که شمس بر مولانا گذاشت..."ما در نقد مدرن کاری به زندگی شخصی شاعر نداریم و کارها و آثار اوست که مورد توجه قرار می گیرد. اما اگر بخواهیم متون فروغ را مطالعه کنیم، پس از دیوار و عصیان به تولدی دیگر می رسیم که هیچ شباهتی به دیگر آثار فروغ ندارد. نویسنده این کتاب به زبان استعاره به ما می گوید که دوباره متولد شده و کسی دیگر است. این کتاب از نظر فرم شعری و فکر تفاوتی جدی با دیگر آثار فروغ دارد. پیش از آن شعر های او حاوی مسائل جسمی و ذهنی بود، حال این که در تولدی دیگر، شما با افکاری فلسفی، عاطفی، اجتماعی و سیاسی روبرو می شوید. " "بعد از تو ما به هم خیانت کردیم کامران تلطف استاد دانشگاه آریزونا، با این پرسش که اصلا چه مردی در آثار فروغ فرخزاد تصویر شده گفت "ابراهیم گلستان تاثیری در آنچه بلوغ فکری فروغ خوانده می شود، ندارد بلکه همسر اول او پرویز شاپور به نوعی ممکن است نقش مهمتری ایفا کرده باشد" و مثالهایی از نامه های فروغ در شانزده سالگی تا هفده سالگی که با شاپور ازدواج کرد را مطرح کرد.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه پس از چاپ اولین کتاب فروغ "اسیر" نقد شاپور چنان بر او سخت آمد که روانه بیمارستان شد، افزود: "اما در آثار بعدی او مرزهای میان شعر و زندگی واقعی را شکست و حتی در شعر های بعدی اش به روزهای گذشته زندگی اش اشاره می کند: "آن روزها رفتند، آن روزهای سالم سرشار آقای تلطف با رد وجود پیر دانا یا مرشد یا راهنمایی که به یکباره فروغ را متحول کرده باشد (اینکه ابراهیم گلستان این نقش را ایفا کرده باشد) می گوید مجموعه آن چه که این شاعر در طول عمر کوتاهش یاد گرفته بود، در مجموع دست به دست هم داد و روند فکری او را ساخت و دیدگاه نوین و پختگی جدیدی را به او داد. اگر هم کسی در شعر او حضور قوی تری داشته، آن پرویز شاپور است، کسی که فروغ در ابتدای جوانی به شدت دلباخته او بوده است. خانه سیاه است نمایش فیلم "خانه سیاه است"، سر فصل نگاهی به حضور فروغ در سینما بود و نسرین رحیمیه استاد دانشگاه منچستر و مریم قربان کریمی به چگونگی تعریف دوباره فروغ از زیبایی در فیلمش پرداختند. "دلم برای باغچه می سوزد" در ساعات پایانی روز دوم کنفرانس، به موضوعاتی چون مقایسه فروغ با برخی شاعران غربی، تفسیر و بررسی چگونگی استفاده فروغ از تمثیلهایی چون آینه، عشق، باغچه و خانه پرداخته شد. نکته قابل توجه در این کنفرانس این بود که با توجه به این که برخی سخنرانان به فارسی و برخی به انگیسی مطالب خود را ارائه کردند، هیچ پیش بینی برای ترجمه مطالب یا ارائه متن مقالات به زبانهای فارسی و انگلیسی پیش بینی نشده بود و در پوشه توزیع شده در بین مدعوین، تنها اطلاعات برنامه زمانی دو روزه کنفرانس و معرفی سازمانهای برگزار کننده ( موسسه میراث فرهنگی ایرانی در لندن و مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه منچستر) یافت می شد. در ضمن بعضی سخنرانان ایرانی که به انگلیسی سخنرانی کردند، وقتی در تایید شعر خود بخشی از یکی از اشعار فروغ فرخزاد را می خواندند، بدون این که آن را به انگلیسی ترجمه کنند، آن قسمت از شعر را به فارسی می خواندند "دلم برای باغچه می سوزد" و بقیه مطلب را به زبان انگیسی پی می گرفتند. کنفرانس در روز اول با نیم ساعت تاخیر شروع شد و با این وجود مشکلاتی در پخش تصاویر و ارائه آنها وجود داشت. این کنفرانس با این جمله به پایان رسید: "فروغ هنوز زنده است". |