-
از گناهان فروغ فرخزاد
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1391 22:09
از گناهان فروغ فرخزاد گناه ازمعروفترین شعرهای فروغ فرخزاد است، امّا نه از بهترین شعرهای او. یعنی حتی نه از بهترین شعرهای دوران تولد اولش ـ دورۀ تولد دیگرش که جای خود دارد. کمتر کسیست که..... منبع: سیمرغ.کام از گناهان فروغ فرخزاد گناه ازمعروفترین شعرهای فروغ فرخزاد است، امّا نه از بهترین شعرهای او. یعنی حتی نه از...
-
بازگشت؛ شعری از فروغ فرخ زاد
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1391 22:06
بازگشت؛ شعری از فروغ فرخ زاد زان نامه ای که دادی و زان شکوه های تلخ، تا نیمه شب به یاد تو چشمم نخفته است... منبع: سیمرغ.کام بازگشت؛ شعری از فروغ فرخ زاد زان نامه ای که دادی و زان شکوه های تلخ، تا نیمه شب به یاد تو چشمم نخفته است... بازگشت زان نامه ای که دادی و زان شکوه های تلخ تا نیمه شب به یاد تو چشمم نخفته است ای...
-
هر آنچه میخواهید از فروغ فرخزاد بدانید!!
چهارشنبه 19 مهرماه سال 1391 22:03
نام گروه: شعر تعداد بازدید: 39477 هر آنچه میخواهید از فروغ فرخزاد بدانید!! یکی از دوستانش میگفت: فروغ تجسم آزادی بود، در محبس، اگر بتوانید حداکثر آزادی و حداکثر حبس را مجسم کنید، فروغ همین بود و تلاطمهایش نیز از این بود. او شادترین و غمگینترین... فروغ در روز هشتم دی ماه در خیابان معزالسلطنه کوچه خادم آزاد در محله...
-
فروغ در تبریز 2
سهشنبه 18 مهرماه سال 1391 11:52
پشت صحنه فیلم: خانه سیاه است... www.forog.blogsky.com
-
فروغ در تبریز
سهشنبه 18 مهرماه سال 1391 11:49
پشت صحنه فیلم "خانه سیاه است" ساخته فروغ فرخزاد.این فیلم در تبریز و از جذامیان بابا باغی آنجا تهیه شده. www.forog.blogsky.com
-
فروغ و فرزند خوانده اش....حسین☺
سهشنبه 18 مهرماه سال 1391 11:45
فروغ و فرزند خوانده اش "حسین منصوری" که فروغ او را از جذامخانه بابا باغی تبریز بهمراه آورد و به فرزندی قبول کرد.... اکنون حسین مقیم آلمان میباشد و مجالس شعر بیاد فروغ برگزار میکند. www.forog.blogsky.com
-
پرنده مردنیست....
سهشنبه 18 مهرماه سال 1391 11:39
نقاشی از چهره فروغ فرخزاد بهمراه شعر "پرنده مُردنی است"
-
کتاب آیه های آه
سهشنبه 18 مهرماه سال 1391 11:35
کتاب "آیه های آه" ♥نوشته: آقای ناصر صفاریان☻ ناگفته هایی از زندگی فروغ فرخزاد، بهمراه 200 تصویر از زنده یاد فروغ☺ از کتابفروشی های معتبر تهیه فرمایید. لینک دانلود کتاب فوق حذف شد تا شما با خرید آن از نویسنده اش حمایت کنید... توی کتابخانه های عمومی حتما" یافت خواهد شد.بروید و برایگان مطالعه فرمایید....
-
خاطرات سفر به ایتالیا | فروغ فرخ زاد
جمعه 7 مهرماه سال 1391 22:19
خاطرات سفر به ایتالیا | فروغ فرخ زاد نام کتاب : خاطرات سفر به ایتالیا نویسنده : فروغ فرخ زاد حجم کتاب گویا : ۳۲٫۳ مگابایت دسته » کتاب گویا » سفرنامه قالب کتاب صوتی : MP3 زمان : ۲۴۳ دقیقه پسورد : www.98ia.com منبع : wWw.98iA.Com ناشر : رادیو زمانه دانلود کتاب گویا (صوتی) دسته : کتاب گویا (صوتی) در صورتیکه توی دانلود و...
-
اشعار فروغ فرخزاد (همراه با زندگینامه)
جمعه 7 مهرماه سال 1391 22:15
اشعار فروغ فرخزاد (همراه با زندگینامه) نام کتاب : اشعار فروغ فرخزاد (همراه با زندگینامه) نویسنده : فروغ فرخزاد حجم کتاب : ۱۲۸ کیلوبایت دسته » ادبیات » شعر معاصر قالب کتاب : PDF تعداد صفحات : ۱۷ پسورد : www.98ia.com منبع : wWw.98iA.Com این کتاب شامل تعدادی از اشعار و زندگینامه فروغ می باشد . دانلود دسته : شعر قدیم و...
-
دیوان اشعار فروغ فرخزاد(موبایل)
جمعه 7 مهرماه سال 1391 22:12
مجموعه اشعار فروغ فرخزاد نام کتاب : مجموعه اشعار فروغ فرخزاد نویسنده : فروغ فرخزاد حجم کتاب : ۱۶۰ کیلوبایت دسته » موبایل » شعر قالب کتاب : JAR پسورد : www.98ia.com منبع : wWw.98iA.Com دانلود کتاب برای موبایل دسته : کتاب مخصوص موبایل در صورتیکه توی دانلود و باز کردن کتابها مشکلی دارید ، اینجا رو بخونید . برچسب : فرخزاد...
-
کسی که مثل هیچ کس نیست | فروغ فرخزاد
جمعه 7 مهرماه سال 1391 22:09
کسی که مثل هیچ کس نیست | فروغ فرخزاد نام کتاب : کسی که مثل هیچ کس نیست نویسنده : فروغ فرخزاد حجم کتاب گویا : ۳٫۷۵ مگابایت دسته » کتاب گویا » شعر قالب کتاب صوتی : MP3 زمان : ۳۲:۳۷ دقیقه منبع : wWw.98iA.Com دانلود کتاب گویا (صوتی) دسته : کتاب گویا (صوتی) منبع: نودهشتیا در صورتیکه توی دانلود و باز کردن کتابها مشکلی دارید...
-
شعر تنها صداست که می ماند♥ فروغ فرخزاد
دوشنبه 3 مهرماه سال 1391 13:58
چرا توقف کنم،چرا؟ پرنده ها به ستوی جانب آبی رفته اند افق عمودی است افق عمودی است و حرکت : فواره وار و در حدود بینش سیاره های نورانی میچرخند زمین در ارتفاع به تکرار میرسد و چاههای هوایی به نقب های رابطه تبدیل میشوند و روز وسعتی است که در مخیله ی تنگ کرم روزنامه نمیگنجد چرا توقف کنم؟ راه از میان مویرگ های حیات می گذرد...
-
شعر پرنده مردنی است♥ فروغ فرخزاد
دوشنبه 3 مهرماه سال 1391 13:54
اشعار فروغ فرخ زاد دلم گرفته است دلم گرفته است به ایوان میروم و انگشتانم را بر پوست کشیده ی شب می کشم چراغ های رابطه تاریکند چراغ های رابطه تاریکند کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخاهد برد پرواز را بخاطر بسپار پرنده مردنی ست برچسب ها: پرنده مردنی است - دیوان اشعار - فروغ فرخزاد - forough...
-
شعر پاییز ♥از فروغ فرخزاد
دوشنبه 3 مهرماه سال 1391 13:51
از چهره طبیعت افسونکار بر بسته ام دو چشم پر از غم را تا ننگرد نگاه تب آلودم این جلوه های حسرت و ماتم را پائیز، ای مسافر خاک آلود در دامنت چه چیز نهان داری جز برگ های مرده و خشکیده دیگر چه ثروتی به جهان داری؟ جز غم چه می دهد به دل شاعر سنگین غروب تیره و خاموشت؟ جز سردی و ملال چه می بخشد بر جان دردمند من آغوشت؟ در دامن...
-
فروغ و کامیار شاپور
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1391 23:51
فروغ کنار تنها فرزند و یادگارش "کامیار شاپور"
-
فروغ فرخ زاد
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1391 23:48
فروغ در اوایل شروع به شعر سرودن
-
فروغ و دوستانش
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1391 23:46
-
فروغ فرخزاد
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1391 23:45
-
خواستگاری
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1391 23:44
فروغ در صحنه ای از فیلم پخش نشده: خواستگاری
-
تصویری از فروغ
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1391 23:43
-
فروغ در کنار برادرش ...
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1391 23:41
فروغ در کنار زنده یاد فریدون فرخزاد
-
شب و هوس
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1391 23:36
در انتظار خوابم و صد افسوس خوابم به چشم باز نمیآید اندوهگین و غمزده می گویم شاید ز روی ناز نمی آید چون سایه گشته خواب و نمی افتد شب و هوس در انتظار خوابم و صد افسوس خوابم به چشم باز نمیآید اندوهگین و غمزده می گویم شاید ز روی ناز نمی آید چون سایه گشته خواب و نمی افتد در دامهای روشن چشمانم می خواند آن نهفته نامعلوم در...
-
خاطرات
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1391 23:34
باز در چهره خاموش خیال خنده زد چشم گناه آموزت باز من ماندم و در غربت دل حسرت بوسه هستی سوزت باز من ماندم و یک مشت هوس باز من ماندم و یک مشت امید خاطرات باز در چهره خاموش خیال خنده زد چشم گناه آموزت باز من ماندم و در غربت دل حسرت بوسه هستی سوزت باز من ماندم و یک مشت هوس باز من ماندم و یک مشت امید یاد آن پرتو سوزنده عشق...
-
حلقه
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1391 23:33
دخترک خنده کنان گفت که چیست راز این حلقه زر راز این حلقه که انگشت مرا این چنین تنگ گرفته است به بر راز این حلقه که در چهره او اینهمه تابش و رخشندگی است مرد حیران شد و گفت حلقه خوشبختی است حلقه زندگی است همه گفتند : مبارک باشد دخترک گفت : دریغا که مرا باز در معنی آن شک باشد حلقه دخترک خنده کنان گفت که چیست راز این حلقه...
-
حسرت
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1391 23:31
از من رمیده یی و من ساده دل هنوز بی مهری و جفای تو باور نمی کنم دل را چنان به مهر تو بستم که بعد از این دیگر هوای دلبر دیگر نمی کنم رفتی و با تو رفت مرا شادی و امید دیگر چگونه عشق ترا آرزو کنم حسرت از من رمیده یی و من ساده دل هنوز بی مهری و جفای تو باور نمی کنم دل را چنان به مهر تو بستم که بعد از این دیگر هوای دلبر...
-
بیمار
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1391 23:29
بیمار طفلی غنوده در بر من بیمار با گونه های سرخ تب آلوده با گیسوان در هم آشفته تا نیمه شب ز درد نیاسوده هر دم میان پنجه من لرزد انگشتهای لاغر و تبدارش بیمار طفلی غنوده در بر من بیمار با گونه های سرخ تب آلوده با گیسوان در هم آشفته تا نیمه شب ز درد نیاسوده هر دم میان پنجه من لرزد انگشتهای لاغر و تبدارش من ناله میکنم که...
-
بوسه
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1391 23:27
بوسه در دو چشمش گناه می خندید بر رخش نور ماه می خندید در گذرگاه آن لبان خموش شعله یی بی پناه می خندید شرمناک و پر از نیازی گنگ با نگاهی که رنگ مستی داشت در دو چشمش نگاه کردم و گفت باید از عشق حاصلی برداشت سایه یی روی سایه یی خم شد در نهانگاه رازپرور شب نفسی روی گونه یی لغزید بوسه یی شعله زد میان دو لب
-
بازگشت
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1391 23:26
ز آن نامه ای که دادی و زان شکوه های تلخ تا نیمه شب بیاد تو چشمم نخفته است ای مایه امید من ای تکیه گاه دور هرگز مرنج از آنچه به شعرم نهفته است بازگشت ز آن نامه ای که دادی و زان شکوه های تلخ تا نیمه شب بیاد تو چشمم نخفته است ای مایه امید من ای تکیه گاه دور هرگز مرنج از آنچه به شعرم نهفته است شاید نبوده قدرت آنم که در...
-
اندوه
دوشنبه 27 شهریورماه سال 1391 23:24
کارون چو گیسوان پریشان دختری بر شانه های لخت زمین تاب می خورد خورشید رفته است و نفس های داغ شب بر سینه های پر تپش آب می خورد دور از نگاه خیره من ساحل جنوب افتاد مست عشق در آغوش نور ماه اندوه کارون چو گیسوان پریشان دختری بر شانه های لخت زمین تاب می خورد خورشید رفته است و نفس های داغ شب بر سینه های پر تپش آب می خورد دور...