" "فروغ" در مجموعه های "اسیر" و "دیوار" و "عصیان" چنانکه از نامشان پیداست نیز عصیانگر و سنت شکن است، و حتی قطعه ی "گناه" نیز دارای اهمیت و ویژه ی خویش است. در این قطعه و قطعه های شبیه آن باز "فروغ" با زبانی ساده و با شعری که هنوز در مرحله ی ابتدائی است، به در هم ریختن ارزش ها اشاره میکند. نهایت اینکه در "اسیر" و "دیوار" عصیان او عصیانی فردی و بیرون از زمینه های اجتماعی و در چهار چوب مسائل جنسی است... اما کم کم "فروغ" در می یابد که مشکل زندگانی تنها در رابطه های جنسی، فشرده و حل نمیشود، و در نتیجه شعر او نیز از محدودیت های نخستین رهائی میابد و اندیشه ها و تصویر های شعر ش رنگ دیگری پیدا میکنند. "