فروغ فرخ زاد| Forog Farrokhzad

کانون هواداران شادروان: فروغ فرخزاد

فروغ فرخ زاد| Forog Farrokhzad

کانون هواداران شادروان: فروغ فرخزاد

فیلم خاکسپاری فروغ فرخزاد

فیلم خاکسپاری فروغ فرخزاد

فیلم خاکسپاری فروغ فرخزاد-پخش از تلویزیون ملی در سال 1346 بمناسبت اولین سالگرد درگذشت فروغ فرخزاد

در این فیلم خاکسپاری بسیاری از شاعران بنام ان زمان شرکت داشتندکه چهر ه های آنها را در فیلم مشاهده می کنید

فروغ فرخزاد

در دی ماه 1313 ه.ش در تهران کودکی چشم به هستی گشود که بعدها همگان را غرق در حیرت کرد . مردم آن روز با شاعره ای آشنا شدند که چندی بعد به اوج شهرت رسید و آثارش هواخواهان بسیار یافت و در همان روزها بود که یکی از شاعران معروف او را در بی پروایی به حافظ تشبیه کرد و نوشت :"که اگر فروغ در قدرت بیان هم به پای لسان الغیب برسد ، حافظ دیگری خواهیم داشت." فروغ قدرت مطالعه، تحقیق و استعداد های شعری خود را از پدرش گرفت و از مادر هم صفا و مهربانی و سادگی را. پدر شعر می خواند و فروغ با علاقه گوش می داد که با ابیات آشنا شود .استعداد فروغ در نوجوانی به حدی بود که معلم انشایش باور نمی کرد که خودش انشاهایش را بنویسد . اولین شعر او با سبک نو شروع شد و او در شعرهایش بی آنکه شعار بدهد یا فلسفه ببافد با آرزوهای مردم ساده همدلی می کند . فروغ زبانش با زبان مردم عادی یکی بود. سرانجام در سال 1345 فروغ در تصادفی ناگهانی و غیر منتظره جان باخت و زمین بار دیگر عزاپوش شد. خود فروغ مدتی قبل از مرگش در جایی نوشته بود " می ترسم زودتر از آن چه فکر کنم بمیرم و کارهایم ناتمام بماند و این درد بزرگیست" .

بر روی ما نگاه خدا خنده می زند
هر چند ره به ساحل لطفش نبرده ایم
زیرا چو زاهدان سیه کار خرقه پوش
پنهان ز دیدگان خدا می نخورده ایم

پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود
بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا

نام خدا نبردن از آن به که زیر لب
بهر فریب خلق بگویی خدا خدا

ما را چه غم که شیخ شبی در میان جمع
بر رویمان ببست به شادی در بهشتاو می گشاید!او که به لطف و صفای خویش
گوئی 
که خاک طینت ما را ز غم سرشت
....
آن آتشی که در دل ما شعله می کشد

گر در میان دامن شیخ اوفتاده بود...دیگر به ما که سوخته ایم از شرار عشق
نام 
گناهکارهء رسوا نداده بود..بگذار تا به طعنه بگویند مردمان 
در گوش هم حکایت 
عشق مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق

ثبت است در جریده عالم دوام ما

منبع : .iranold.net

فروغ بی‌غروب ما/چهل سال بعد(یادی از فروغ فرخزاد)

فروغ بی‌غروب ما/چهل سال بعد(یادی از فروغ فرخزاد)فروغ بی‌غروب ما/چهل سال بعد(یادی از فروغ فرخزاد) 
در دل شمیران تهران گورستانی وجود دارد به نام ظهیرالدوله. در اعماق آن گورستان اساطیری بر روی سنگی مرمرین نوشته‌اند: اینجا خانه ابدی فروغ فرخزاد است. روح عصیان‌گر فروغ بعد از چهل سال هنوز از اعماق خاک سرد با کلماتی که روی سنگ مزارش حک شده است با ما به نجوا سخن می‌گوید: من از نهایت تاریکی /از نهایت شب حرف می‌زنم / اگر به خانه من آمدی برای من /ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه / که از آن به ازدحام کوچه‌ی خوشبخت بنگرم 
● کتاب و شعر فارسی

۱۵ دی سال ۱۳۱۳ در تهران در خانه‌‌ی قدیمی سرهنگ محمد فرخزاد و توران وزیری‌تبار دختری به دنیا آمد که او را فروغ نام نهادند. فروغ فرخزاد معمولن از گذشته‌ی خود چیزی نمی‌گفت و معتقد بود: حرف زدن در این مورد به نظر من یک کار خیلی خسته کننده  و بی‌فایده است. خب اینکه واقعیته که هر آدم که به دنیا می‌آید بالاخره یک تاریخ تولدی دارد، اهل شهر یا دهی است، توی مدرسه‌ای درس خوانده، یک مشت اتفاقات خیلی معمولی و قراردادی توی زندگی اتفاق افتاده که بالاخره برای همه می‌افتد، مثل توی حوض افتادن در بچگی، یا مثلن تقلب کردن دوره‌ی مدرسه، عاشق شدن دوره‌ی جوانی، عروسی کردن، از این جورچیزها دیگر. فروغ در هفده سالگی با پرویز شاپور ازدواج کرد و از او صاحب فرزندی شد به نام کامیار. در همان سال در ۱۳۳۱ اولین مجموعه‌ی شعرش را با نام «اسیر» منتشر کرد.

ادامه مطلب ...

آیت الله خامنه ای : فروغ فرخزاد عاقبت به خیر شد

آیت الله خامنه ای : فروغ فرخزاد عاقبت به خیر شد

رهبر انقلاب در دیدار شاعران فرمودند: من اسمی از بعضی شعرای زن دیگر نمی‌آورم؛ چون فروغ فرخزاد به اعتقاد من عاقبت به خیر هم شد. بعضی‌های دیگر نه، عاقبت به خیر نشدند و نخواهند شد.

به گزارش انتخاب ؛ بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب که درباره رعایت عفاف و حجاب  به شاعران است و سخنی نیز درباره فروغ فرخزاد در کتاب تازه چاپ شده ی « «شب شاعران بیدل» منتشر شده، در زیر می آید:

* آن جایی که به مسائل دل و عواطف و اینها می‌پردازید، حد نگه دارید، یعنی آن حالت عفاف و حجاب را حفظ کنید.

* این را بدانید شعری که آن وقت فروغ فرخزاد می‌گفت، در دنیای روشنفکری آن زمان هم کسی قبول نداشت. خب، ما با اینها مواجه بودیم، روبرو بودیم، همین‌هایی که شب توی قهوه‌خانه‌ها و کافه‌های تهران می نشستند و عرق‌خوری می‌کردند و آنها را از مستی روی دوش می‌کشیدند و می‌بردندشان خانه، چون نمی‌توانستند، بروند همان‌ها هم معتقد نبودند که شعر باز و عریان - مثل بعضی از شعرهای فروغ فرخزاد - باید گفته شود.

 

 

 

* آن زمان فرهنگ فرهنگی مستهجنی بود که حالا گوشه‌ای از آن هم در شعر بعضی از شعرای آن روز خودش را نشان داده بود. من اسمی از بعضی شعرای زن دیگر نمی‌آورم؛ چون فروغ فرخزاد اولا مرد، ثانیا به اعتقاد من عاقبت به خیر هم شد.

بعضی‌های دیگر نه، عاقبت به خیر نشدند و نخواهند شد؛ لذا به آنها اشاره‌ای نمی‌کنم و از آنها اسم نمی‌آورم.


منبع: ایرانیان انگلستان

دانلود کتاب خاطرات فروغ فرخ زاد (صوتی)

دانلود کتاب خاطرات فروغ فرخ زاد (صوتی)

 

ردیف

عنوان کتاب

نویسنده

۱

 خاطرات فروغ فرخ زاد (1)

فروغ فرخ زاد

۲

خاطرات فروغ فرخ زاد (2)

فروغ فرخ زاد

۳

خاطرات فروغ فرخ زاد (3) 

فروغ فرخ زاد

۴

خاطرات فروغ فرخ زاد (4) 

فروغ فرخ زاد

۵

خاطرات فروغ فرخ زاد (5) 

فروغ فرخ زاد

۶

خاطرات فروغ فرخ زاد (6) 

فروغ فرخ زاد

۷

 خاطرات فروغ فرخ زاد (7)

فروغ فرخ زاد

۸

خاطرات فروغ فرخ زاد (8) 

فروغ فرخ زاد

۹

خاطرات فروغ فرخ زاد (9) 

فروغ فرخ زاد

۱۰

خاطرات فروغ فرخ زاد (10) 

فروغ فرخ زاد

۱۱

خاطرات فروغ فرخ زاد (11) 

فروغ فرخ زاد

۱۲

خاطرات فروغ فرخ زاد (12) 

فروغ فرخ زاد

۱۳

 خاطرات فروغ فرخ زاد (13)

فروغ فرخ زاد

۱۴

 خاطرات فروغ فرخ زاد (14)

فروغ فرخ زاد

۱۵

 خاطرات فروغ فرخ زاد (15)

فروغ فرخ زاد

منبع : وبلاگ کتابخانه تخصصی حقوق بشر ( برمن - آلمان )