فروغ فرخ زاد| Forog Farrokhzad

کانون هواداران شادروان: فروغ فرخزاد

فروغ فرخ زاد| Forog Farrokhzad

کانون هواداران شادروان: فروغ فرخزاد

بیوگرافی وتصویری از حسین منصوری(فرزند خوانده فروغ)

حسین منصوری در سال 1335 در مشهد به دنیا آمد .

 پدرش کرد کرمانشاه بود و مادرش اهل دهستان الموت قزوین . در جذام‌خانه با هم ازدواج کردند.

و در جریان سفر فروغ فرخزاد به تبریز و در هنگام ساخت فیلم خانه سیاه است

در جذامخانه بابا باغی توسط فروغ به فرزندی گرفته شد. حسین در آن زمان پسر بچه بود

و در کنار والدینش و بسیاری از کسان دیگر که به بیماری جذام مبتلا شده بودن

در جذامخانه بابا باغی زندگی میکرد. قابل ذکر است او در قسمتهایی از این فیلم مستند بازی هم کرد



 

 

 
 

پس از مرگ فروغ در سال   ۱۹۷۵برای تحصیل و زندگی  به لندن رفت .

در ابتدا به مدت ۲۰ ماه پیش کامیار پسر فروغ ، زندگی کرد . در این مدت به  کلاس زبان و کالج رفت .

در  تابستان ۱۹۷۷ به مونیخ  رفت و در آن جا ساکن شد .

او رشته علوم اجتماعی را در دانشگاه مونیخ گذرانده است .

حسین منصوری و مادرش در لباس سیاه برای مرگ فروغ فرخزاد

 

 
 

وی در حال حاضر شاعر و مترجم سروده های شاعران ایرانی و آلمانی

به زبان آلمانی است

.

ایشان به حق زحمات زیادی برای نام و یاد فروغ متحمل میشوند که

جا داره از همینجا قدردانی مفصلی از ایشان بکنیم.

 

سال نو مبارک

عزیزان و طرفداران فروغ فرخزاد... سال نو مبارک و بهروز باد

کلمات قصار فروغ فرخزاد

«آن داغ‌ننگ‌خورده که می‌خندید// برطعنه‌های بیهده، من بودم// گفتم که بانگ هستی خود باشم// اما دریغ و درد که زن بودم»


«آری آغاز دوست داشتن است// گرچه پایان راه ناپیداست// من به پایان دگر نیندیشم// که همین دوست داشتن زیباست»


«کتابی، خلوتی، شعری، سکوتی// مرا مستی و سکر زندگانی است// چه‌غم گر در بهشتی ره ندارم// که در قلبم بهشتی جاودانی است»


«من صفای عشق می‌خواهم از او// تا فدا سازم وجود خویش را// او تنی می‌خواهد از من آتشین// تا بسوزاند در او تشویش را»


«شاید این‌را شنیده‌ای که زنان// در دل «آری» و «نه» به لب دارند// ضعف خود را عیان نمی‌سازند// رازدار و خموش و مکارند»


«به چشم خویش دیدم آن‌شب ای خدا// که جام خود به جام دیگری زدی// چوفال حافظ آن میانه باز شد// تو فال خود به نام دیگری زدی»


«زندگی آیا درون سایه‌هامان رنگ می‌گیرد؟// یا که ما خود سایه‌های سایه‌های خویشتن هستیم؟»