فروغ فرخ زاد| Forog Farrokhzad

کانون هواداران شادروان: فروغ فرخزاد

فروغ فرخ زاد| Forog Farrokhzad

کانون هواداران شادروان: فروغ فرخزاد

بزرگ ترین آرزوی فروغ

‏Photo:
فروغ:آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آنها با مردان است

ریسمان عدالت

‏Photo: وقتی که اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود/و در تمام شهر/ قلب چراغهای مرا تکه تکه می کردند./وقتی که چشمهای کودکانه عشق مرا/ با دستمال تیره قانون می بستند/ و از شقیقه های مضطرب آرزوی من / فواره های خون به بیرون می پاشید /وقتی که زندگی من دیگر/چیزی نبود، هیچ چیز، به جز تیک تاک ساعت دیواری /دریافتم که باید. باید. باید./ دیوانه وار دوست بدارم./ یک پنجره برای من کافیست ...‏

تنهاتر از یک برگ

‏Photo: تنها تر از یک برگ/ با بار شادیهای مهجورم/ در آبهای سبز تابستان/ آرام میرانم/ تا سرزمین مرگ/ تا ساحل غمهای پائیزی/ در سایه ای خود را رها کردم/ در سایهٔ بی اعتبارعشق/ در سایهٔ فرّار خوشبختی/ در سایهٔ نا پایداریها / شبها که میچرخد نسیمی گیج/ در آسمان کوته دل تنگ/ شبها که میپیچد مهی خونین/ در کوچه های آبی رگها / شبها که تنهائیم/ با رعشه های روحمان، تنها - / در ضربه های نبض میجوشد/ احساس هستی، هستی بیمار...‏

ما بی چراغ براه افتادیم

‏Photo: ما هرچه را که باید/ از دست داده باشیم، از دست داده ایم/ ما بی چراغ به راه افتادیم/ و ماه، ماه، ماده ی مهربان، همیشه در آنجا بود/ در خاطرات کودکانه ی یک پشت بام کاهگلی/ و بر فراز کشتزارهای جوانی که از هجوم ملخ ها میترسیدند/ چقدر باید پرداخت؟...‏

سلامی دوباره خواهم داد

‏Photo: میآیم ، میآیم ، میآیم / با گیسویم : ادامهٔ بوهای زیر خاک / با چشمهام : تجربه های غلیظ تاریکی / با بوته ها که چیده ام از بیشه های آنسوی دیوار/ میآیم ، میآیم ، میآیم / و آستانه پر از عشق میشود / و من در آستانه به آنها که دوست میدارند / و دختری که هنوز آنجا، / در آستانهٔ پرعشق ایستاده، سلامی دوباره خواهم داد‏