فروغ فرخ زاد| Forog Farrokhzad

کانون هواداران شادروان: فروغ فرخزاد

فروغ فرخ زاد| Forog Farrokhzad

کانون هواداران شادروان: فروغ فرخزاد

انتظار دره ها

‏Photo:

لحظه نماز

Photo: -I,sense/I know/the moment of prayer. Now stars/are lovers. In night's refuge/I waft, through the end of every breeze/In night's refuge/I fall madly/with my heavy tresses, into your hands/and give you the equatorial flowers of this young green tropic...من، حس میکنم/ من میدانم/ که لحظه نماز، کدامین لحظه ست./ اکنون ستاره ها همه با هم/ همخابه میشوند./ من در پناه شب/ از انتهای هر چه نسیمست، میوزم/ من در پناه شب/ دیوانه وار فرو میریزم/ با گیسوان سنگینم، در دستهای تو/ و هدیه میکنم به تو گلهای استوائی این گرمسیر سبز جوان را ...

افسون چشمانم

‏Photo: ترا افسون چشمانم ز ره برده ست و میدانم/چرا بیهوده میگوئی، دل چون آهنی دارم/نمیدانی، نمیدانی، که من جز چشم افسونگر/در این جام لبانم، بادهٔ مردافکنی دارم./چرا بیهوده میکوشی که بگریزی ز آغوشم/از این سوزنده تر هرگز نخواهی یافت آغوشی/ نمیترسی، نمیترسی، که بنویسند نامت را/به سنگ تیرهٔ گوری، شب غمناک خاموشی/بیا دنیا نمی ارزد به این پرهیز و این دوری/ فدای لحظه ای شادی کن این رؤیای هستی را/لبت را بر لبم بگذار کز این ساغر پرمی/ چنان مستت کنم تا خود بدانی قدر مستی را/ترا افسون چشمانم ز ره برده است و میدانم/که سر تا پا به سوز خواهشی بیمار میسوزی/ دروغ است این اگر، پس آن دو چشم راز گویت را/چرا هر لحظه بر چشم من دیوانه میدوزی‏

من از نهایت شب حرف میزنم

‏Photo: من از نهایت شب حرف میزنم/ من از نهایت تاریکی/ و از نهایت شب حرف میزنم/ اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور/ و یک دریچه که از آن/ به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم‏

ای یار ای یگانه ترین یار

‏Photo: شاید حقیقت آن دو دست جوان بود، آن دو دست جوان/ که زیر بارش یکریز برف مدفون شد/ و سال دیگر، وقتی بهار/ با آسمان پشت پنجره همخوابه میشود/ و در تنش فوران میکنند/ فواره های سبز سبکبار/ شکوفه خواهد داد ای یار، ای یگانه ترین یار...‏