-
دستخط فروغ و آخرین شعرش
دوشنبه 23 مردادماه سال 1391 23:28
آخرین شعر فروغ به خط خودش. فروغ در آخرین جمعه شب زندگیش نزد دوستی مهمان بود. پیش از آنکه به خانه برگردد این شعر را روی کاغذی نوشت و به میزبان داد و رفت. در میان راه یادش افتاد که شعر تکمیل نیست. برگشت و سراغ کاغذ را گرفت. کاغذ کوچک بود و فر وغ مجبور شد دو سطر آخر را در حاشیۀ کاغذ بنویسد. او سه روز بعد به اصل روشن...
-
در خموشیهای ساحل
دوشنبه 23 مردادماه سال 1391 23:17
فروغ فقط یکبار، از سر تفنن شاید، شعری را به قصد ترانه شدن سرود! ترانهی «در خموشیهای ساحل» که روی موسیقی «کلیف بارمن» و با صدای «محمد نوری» اجرا شد. متن این شعر در هیچیک از پنج مجموعه اشعار او دیده نمیشود: شب پریشان میخرامد در خموشیه ای ساحل میتپد در سینهام دل… تو میآیی تو میآیی میتراود عطر بوسه از گل سرخ...
-
زاهد ظاهرساز
دوشنبه 23 مردادماه سال 1391 23:16
با این گروه زاهد ظاهر ساز دانم که این جدال، نه آسانست شهر من و تو طفلک شیرینم دیریست کاشیانه شیطانست ...
-
ستاره های مقوایی
دوشنبه 23 مردادماه سال 1391 23:15
ستاره های عزیز ستاره های مقوایی عزیز وقتی در آسمان ،دروغ وزیدن گرفت دیگر چگونه می شود به سوره های رسولان سرشکسته پناه اورد؟ {فروغ فرخزاد}
-
حلالش باد
دوشنبه 23 مردادماه سال 1391 23:13
-
و این جهان...
دوشنبه 23 مردادماه سال 1391 23:13
و این جهان، پر از صدای حرکت پاهای مردمی است که همچنان که تو را میبوسند، در ذهن خود طناب دار تو را میبافند...
-
من میخواهم بزرگ باشم
دوشنبه 23 مردادماه سال 1391 23:11
من می خواستم و می خواهم بزرگ باشم. من نمی توانم مثل صد هزار مردم دیگری که در یک روز به دنیا می آیند و در روزی دیگر از دنیا می روند بی آنکه از آمدن و رفتنشان نشانه ای باقی بماند زندگی کنم
-
هیچ صیادی ....
دوشنبه 23 مردادماه سال 1391 23:10
هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودالی می ریزد، مرواریدی صید نخواهد کرد...
-
مرز پر گهر سیاهپوش شد
دوشنبه 23 مردادماه سال 1391 23:08
مرگ من روزی فرا خواهد رسید در بهاری روشن از امواج نور در زمستانی غبار آلود و دور یا خزانی خالی از فریاد و شور مرگ من روزی فرا خواهد رسید روزی از این تلخ و شیرین روزها روز پوچی همچو روزان دگر سایه ای ز امروز ها ‚ دیروزها... ------------------------------------- مرز پر گوهر سیاه پوش شد!!! تسلیت به هموطنان آذری زبان....
-
در مورد مطالب وبلاگ نظر یادتون نره...
جمعه 20 مردادماه سال 1391 00:05
بزنن
-
تصویری از فروغ
پنجشنبه 19 مردادماه سال 1391 23:59
بیاد هنرمند گمنام کشورمان زنده یاد: "فـــــروغـ فرخ♥زاد" تصویر فروغ فرخزاد منتشر شده توسط انتشارات سرزمین اهورایی ( اهورا ) در سال 1372
-
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد
پنجشنبه 19 مردادماه سال 1391 23:45
به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد به جویبار که در من جاری بود به ابرها که فکرهای طویلم بودند به رشد دردناک سپیدارهای باغ که با من از فصل های خشک گذر می کردند به دسته های کلاغان که عطر مزرعه های شبانه را برای من به هدیه می آوردند به مادرم که در آینه زندگی می کرد و شکل پیری من بود و به زمین...
-
اسیر
پنجشنبه 19 مردادماه سال 1391 23:43
اسیر........... اسیر 1331 شمسی تو را می خواهم و دانم که هرگز به کام دل در آغوشت نگیرم تویی آن آسمان صاف و روشن من این کنج قفس مرغی اسیرم ز پشت میله های سرد تیره نگاه حسرتم حیران به رویت در این فکرم که دستی پیش آید و من ناگه گشایم پر به سویت در این فکرم که در یک لحظه غفلت از این زندان خاموش پر بگیرم به چشم مرد زندانبان...
-
شب...
پنجشنبه 19 مردادماه سال 1391 23:42
در حباب کوچک روشنایی خود را می فرسود ناگهان پنجره پر شد از شب شب سرشار از انبوه صداهای تهی شب مسموم از هرم زهر آلود تنفس ها شب ... گوش دادم در خیابان وحشت زده تاریک یک نفر گویی قلبش را مثل حجمی فاسد زیر پا له کرد در خیابان وحشت زده تاریک یک ستاره ترکید گوش دادم ... نبضم از طغیان خون متورم بود و تنم ... تنم از وسوسه...
-
من از نهایت شب حرف میزنم.
پنجشنبه 19 مردادماه سال 1391 23:39
هدیه.......تولدی دیگر ,1342 شمسی من از نهایت شب حرف میزنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف میزنم اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم
-
فرامین خدایی
پنجشنبه 19 مردادماه سال 1391 23:37
تنهایی ماه ......تولدی دیگر 1342 شمسی در تمام طول تاریکی سیرسیرکها فریاد زدند «ماه، ای ماه بزرگ ....» در تمام طول تاریکی شاخه ها با آن دستان دراز که از آنها آهی شهوتناک سوی بالا می رفت و نسیم تسلیم به فرامین خدایانی نشناخته و مرموز و هزاران نفس پنهان، در زندگی مخفی خاک و در آن دایره ی سیار نورانی، شبتاب دقدقه در سقف...
-
دیو دروغ و ننگ و ریاکاری
پنجشنبه 19 مردادماه سال 1391 23:23
اینجا ستاره ها همه خاموشند اینجا فرشته ها همه گریانند اینجا شکوفه های گل مریم بیقدرتر ز خار بیابانند اینجا نشسته بر سر هر راهی دیو دروغ و ننگ و ریاکاری در آسمان تیره نمیبینم نوری ز صبح روشن بیداری
-
لحظه ها را دریاب
پنجشنبه 19 مردادماه سال 1391 23:23
لحظه ها را دریاب چشم فردا کور است نه چراغیست در آن پایان هر چه از دور نمایانست شاید آن نقطه نورانی چشم گرگان بیابانست ...
-
دست هایم را می کارم
پنجشنبه 19 مردادماه سال 1391 23:21
دست هایم را در باغچه می کارم سبز خواهم شد،می دانم،می دانم،می دانم و پرستوها در گودی انگشتان جوهری ام تخم خواهند گذاشت فروغ فرخزاد ......
-
گیسوی خوشبخت من
پنجشنبه 19 مردادماه سال 1391 23:20
سخن از پیوند سست دو نام و هم آغوشی در اوراق کهنه یک دفتر نیست سخن از گیسوی خوشبخت منست با شقایق های سوخته بوسه تو و صمیمیت تن هامان در طراری و درخشیدن عریانیمان مثل فلس ماهی ها در آب...
-
آبهای سبز تابستان
پنجشنبه 19 مردادماه سال 1391 23:19
در اضطراب دستهای پر آرامش دستان خالی نیست خاموشی ویرانه ها زیباست این را زنی در آبها می خواند در آبهای سبز تابستان گویی که در ویرانه ها می زیست ...
-
غروب تشنه تابستان
پنجشنبه 19 مردادماه سال 1391 23:17
این شعر را برای تو میگویم در یک غروب تشنه تابستان در نیمه های این ره شوم آغاز در کهنه گور این غم بی پایان این آخرین ترانه لالاییست در پای گاهواره خواب تو باشد که بانگ وحشی این فریاد پیچد در آسمان شباب تو بگذار سایه من سرگردان از سایه تو دور و جدا باشد روزی به هم رسیم که گر باشد کس بین ما نه غیر خدا باشد .. فروغ فرخزاد...
-
دنیا و ظلم....
پنجشنبه 19 مردادماه سال 1391 23:16
دنیا به بطالت آبستن شده و ظلم را زاییده است. از روح تو به کجا بگریزم و از حضور تو کجا بروم ؟! اگر بالهای باد سحر را بگیرم و در اقصی دریا ساکن شوم در آنجا نیز سنگینی دست تو بر من است مرا بادۀ سرگردانی نوشانده ای؛ مرا بادۀ سرگردانی نوشانده ا ی چه مهیب است کارهای تو ! چه مهیب است کارهای تو ! فروغ فرخزاد ..
-
خانه سیاه است...
پنجشنبه 19 مردادماه سال 1391 23:15
خانه سیاه است نام یک فیلم مستند است که فروغ فرخزاد در دهه ۱۳۴۰ درباره جذامخانه بابا باغی نزدیک تبریز ساختهاست. این فیلم به سفارش انجمن کمک به جذامیان در شرکت گلستانفیلم ساخته شدهاست. این فیلم مستند، برنده جایزه فستیوال اوبرهازن شد و به ... See More فروغ فرخزاد ...خانه سیاه است قسمت اول www.youtube.com خانه سیاه...
-
صدایی در شب از فروغ
شنبه 7 مردادماه سال 1391 22:49
صدایی در شب نیمه شب در دل دهلیز خموش ضربه پایی افکند طنین دل من چون دل گلهای بهار پر شدم از شبنم لرزان یقین گفتم این اوست که باز آمده جستم از جا و در آیینه گیج بر خود افکندم با شوق نگاه آه لرزید لبانم از عشق تار شد چهره آیینه ز آه شاید او وهمی را می نگریست گیسویم در هم و لبهایم خشک شانه ام عریان در جامه خواب لیک در...
-
شراب و خون
شنبه 7 مردادماه سال 1391 22:46
شراب و خون نیست یاری تا بگویم راز خویش ناله پنهان کرده ام در ساز خویش چنگ اندوهم خدا را زخمه ای زخمه ای تا برکشم آواز خویش برلبانم قفل خاموشی زدم با کلیدی آشنا بازش کنید کودک دل رنجه ی دست جفاست با سر انگشت وفا نازش کنید پر کن این پیمانه را ای هم نفس پر کن این پیمانه را از خون او مست مستم کن چنان کز شور می باز گویم...
-
گمگشته از فروغ فرخزاد
شنبه 7 مردادماه سال 1391 22:42
گمگشته من به مردی وفا نمودم و او پشت پا زد به عشق و امیدم هر چه دادم به او حلالش باد غیر از آن دل که مفت بخشیدم دل من کودکی سبکسر بود خود ندانم چگونه رامش کرد او که میگفت دوستت دارم پس چرا زهر غم به جامش کرد اگر از شهد آتشین لب من جرعه ای نوش کرد وشد سرمست حسرتم نیست ز آنکه این لب را بوسه های نداده بسیار است باز هم در...
-
ناشناس شعر:فروغ فرخزاد
شنبه 7 مردادماه سال 1391 22:40
ناشناس بر پرده های در هم امیال سر کشم نقش عجیب چهره یک ناشناس بود نقشی ز چهره یی که چو می جستمش به شوق پیوسته میرمید و به من رخ نمی نمود یک شب نگاه خسته مردی بروی من لغزید و سست گشت و همانجا خموش ماند تا خواستم که بگسلم این رشته نگاه قلبم تپید و باز مرا سوی او کشاند نو مید و خسته بودم از آن جستجوی خویش با ناز خنده...
-
چشم براه فروغ فرخزاد
شنبه 7 مردادماه سال 1391 22:37
چشم براه آرزویی است مرا در دل که روان سوزد و جان کاهد هر دم آن مرد هوسران را با غم و اشک و فغان خواهد بخدا در دل و جانم نیست هیچ جز حسرت دیدارش سوختم از غم و کی باشد غم من مایه آزارش شب در اعماق سیاهی ها مه چو در هاله راز آید نگران دیده به ره دارم شاید آن گمشده باز آید سایه ای تا که به در افتد من هراسان بدوم بر در چون...
-
مراسم سالگرد درگذشت فروغ فرخ زاد در ظهیرالدوله
شنبه 7 مردادماه سال 1391 22:19
همه ساله در 24 بهمن روز درگذشت فروغ فرخزاد مراسم گرامیداشتی کنار مزارش در ظهیرالدوله برگزار میگردد.... این اجتماع که بصورت خود جوش و مردمی است توسط دخترها و پسرها(حتی سالخوردگان) همه ساله انجام میشود . گاهی نیز فراخوانی در اینترنت و بویژه فیس بوک برای شرکت در این گردهم آیی صورت میگیرد. از ساعت 10 صبح که درب آرامگاه...